اگر با من نبودش هیچ میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟
رستم
دربارهی این قهرمان اسطورهای ایران زمین دو احتمال وجود دارد. یا به جای هفت خوان سنتی و جنگیدن با دیو و عجوزه و اژدها و سیر و عبور از بیابان مجبور میشد برود از تکخوان کنکور عبور کند که البته واضح و مبرهن است که خیلی زود (احتمالاً وقتی به تستهای دروس تخصصی میرسید!) میفهمید عبور از آن هفتخوان در برابر تکخوان مثل آب خوردن است.
در حالت دوم، رستم به عنوان طراح سؤال کنکور انتخاب میشد و سؤالهای کنکور سختی را طرح میکرد، غافل از اینکه فرزندش سهراب هم امسال کنکوری است و با درماندن از پاسخ دادن به تستهای پدرش از زندگی ناامید میشود و یک بلایی سرخودش میآورد! ناگفته پیداست که رستم دیر متوجه ماجرا میشود و پاسخ نامه (همان نوش داروی سابق) را وقتی کار از کار گذشته، به سهراب میرساند.
نوستر آداموس
احتمالاً این پیشگوی معروف فرانسوی تنها فرد مشهوری است که در مواجهه با کنکور غمی به دل راه نمیداد چون برای کسی که قرنها قبل حوادث مهمی مثل حادثه 11 سپتامبر و جنگ جهانی دوم را پیشبینی کرده، پیشبینی این که جواب تست شماره 5 درس ادبیات گزینه الف، ب، ج یا دال است نباید کار دشواری باشد!
نیما یوشیج
پدر شعر فارسی در مواجهه با کنکور "تست نو" را ابداع میکرد که رها از قید و بندهای تستهای معمولی و سرشار از خلاقیت بود. در تستنو پاسخ خاصی، صحیح فرض نمیشد و مهم روشهای خلاقای بود که داوطلب برای پاسخ به تست ها به کار میبرد (شیر یا خط انداختن، ریختن تاس، ده- بیست- سی- چهل کردن، اتل متل توتوله خواندن، چشم بستن و انگشت گذاشتن روی کاغذ و سایر روشهای خلاقهی دیگر(
سعدی
مسلما اگر سعدی در عصر ما بود به طور یقین مضامینی همچون (حل التست) و (کشف و شهود تستی) جزو پایه های عرفان میشدند و در پی آن شاید به ابیات زیر میرسیدیم: در آن نفس که بمیرم به حل تست تو باشم/ بدان امید دهم جان که حل تست تو باشم/ به وقت صبح قیامت که سر ز برگه برآرم/ به نور روی تو خیزم فقیر کوی تو باشم/ در این ابیات مشاهده میکنید که سعدی در صبح قیامت که استعاره از کنکور است با کمال عجز و خشوع به خدا پناه میبرد.